فطرت معنای نوعی آفرینش و سرشت خاص است، آفرینشی که در آن مفهوم ابداع و بیسابقگی نهفته است البته در واژة فطرت وجود آوردن از عالم نیستی نهفته است و به تعبیر علامة طباطبایی (ره) در فطرت توجه به طرد نیستی و ایجاد شیء از اساس است یعنی فاطر از اشیاء موجود و مواد مختلف یک صورت جدید نمیآفریند، بلکه همة اجزای شیء جدید است، ولی در کلمة ابداع توجه به جنبة بیسابقگی شیء است.
طبیعت به معنای طبع و طبیعت یعنی ویژگی ای که شیء بر آن آماده شده است و گاه به سرشت و نهاد تفسیر شده است.
غریزه: این کلمه به طبیعت، سجیه، سرشت و ... تفسیر شده است. غریزه ملکهای است که از آن صفات ذاتی صادر میشود، غریزه در این که ملکه است مانند خوی است ولی خوی برخواسته از عادت انسان و... است ولی غریزه ویژگی نهفته در سرشت انسان است نه برخاسته از عادت. این واژه اختصاصاً در مورد حیوانات به کار برده میشود، البته دربارة انسان هم به کار میرود از آن جهت که او این حقیقت را در نهاد خود و در جنبة نفسانی و حیوانی خود داراست و با حیوانات شریک است.
امّا تفاوتها: ....