بهره رسمی که قرآن و روایات به ما آموختند دو چیز است: به ما گفتند اگر در حوزهها و دانشگاهها کار علمی انجام میدهید، علم به تنهایی سودمند نیست باید با وارستگی همراه باشد، علمِ بیوارستگی اگر زیانبار نباشد سودمند نیست. اینکه در بخشهای فراوانی از قرآن کریم فرمود: ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِم﴾; یعنی عالم حوزوی یا استاد دانشگاهی باید عالم باشد؛ محقّق باشد علماً، متحقّق باشد عملاً تا بیراهه نرود و راه کسی را هم نبندد. نه از روحانیِ عالم بیعمل کاری ساخته است, نه از دانشگاهی محقّق بیتحقّق کاری ساخته است. اصرار قرآن کریم بر اینکه اگر کار علمی انجام میدهید، حتماً باید با عمل صالح همراه باشد؛ منتها گاهی تزکیه را قبل از تعلیم ذکر میکند و گاهی تعلیم را قبل از تزکیه؛ آن جا که میفرماید: ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِم﴾، نه برای آن است که علم از وارستگی بالاتر است، علم مقدّم بر وارستگی نیست، بلکه مقدّمه است, مقدمه یعنی مقدمه! اگر کسی حوزه درس میخواند یا دانشگاه میرود، علمش مقدمه بر آدم شدن است نه مقدّم, لذا فرمود: ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾؛ اما آن بخشهایی که تزکیه را بر علم مقدّم می دارد، برای اینکه آدم شدن مقدّم بر عالِم شدن است، چه عالم حوزوی و چه عالم دانشگاهی. پس اگر کسی در محور دانش حرکت میکند، باید بداند علم یک طرف قضیه است، آن آدمیّت و بیراهه نرفتن و راه کسی را نبستن طرف دوم قضیه است.
منبع: درس اخلاق استاد جوادی 29/6/1397